واقعا از زندگی نا امید شدم .... یه عمری عاشق دختر همسایه مون بودم ..موهای رنگی.. همیشه هم ساپورت های خوشگل می پوشید..دو روز پیش رفت خواستگاری .... پسر بود !!!!!!!!!
دخترا چند دقیقه سکوت.....:))
اعتراف میکنم پربار ترین روز تحصیلم تو دبیرستان مربوط به یک زنگ ریاضی میشه. یه دبیر داشتیم قرار گذاشته بود به خاطر هر صفری که بگیریم سه تا پس گردنی بزنه.یه روز من یادم رفت مسایل حل کنم.
از اونجایی که منم خوش شانس، اسم منو خوند که تمریناتمو ببینه. منم ننوشته بودم.3 تا پس گردنی خوردمو 1 صفر گرفتم. دوباره گفت برو پای تخته.از اونجایی که منم بچه درس خون، دوباره 3تا پس گردنی و 1صفر دیگه. دوساعت بعدی باز با همون دبیر داشتیم، وارد کلاس شد اسم منو صدا زدو گفت تمرینای ساعت قبلو بیار. خدایی مدیونید فکر کنید ننوشته بودم. بردمو دید ننوشتم دوباره 3تا پس گردنیو 1صفر گرفتم.
حالا خداییش شما بگید روز ازین پر بار تر داشتید.
امروز دستخطِ خودمو بردم داروخونه . . .
.
.
.
.
بهم دارو داد :|
یـه دوست موفرفری هم نداریم، لُــپش رو بکشیم بگیم: چطوری بَـبَـعیه من؟!
اونم ذوق کنه . . . بگه: بَـــــــــــــــــــــــــــع